تقدیم به دوستان مهربانم
از محبت دریغ مکن
از محبت تلخها شیرین شود وز محبت مها زرین شود
از محبت دورها صافی شود وز محبت درد ها شافی شود
از محبت خارها گل میشود وز محبت سرکه هامل میشود
از محبت دار تختی میشود وز محبت بار بختی میشود
از محبت سجن گلشن میشود بی محبت روضه گلخن میشود
از محبت نار نوری میشود وز محبت دیو حوری میشود
از محبت سنگ روغن میشود بی محبت موم آهن میشود
از محبت حزن شادی میشود وز محبت غول هادی میشود
از محبت نیش نوشی میشود وز محبت شیر موشی میشود
از محبت سقم صحت میشود وز محبت قهر رحمت میشود
از محبت مرده زنده میشود وز محبت شاه بنده میشود
این محبت هم نتیجه دانش است کی گزافه بر چنین تختی نشست
( مولوی )
جدائی
ای کاش یا رب آشنائیها نبود یابه دنبالش جدائیها نبود
یا که او با من نمی شد آشنا یا مرا از او نمی کردی جدا
جویمش با قلب گریان کو به کو نقش دل کردم رخ زیبای او
بی تو میسوزد دل بی تاب من سوز شب خورشید من مهتاب من
ای باد مرا به خانه ام برگردان مرا از بوی خوشت معطر گردان
صد شاخه گل در دلم منتظراند بارانی بفرست باغ دلم را تر گردان